English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4970 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
search result U نتیجه جستجو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
conversion tables U جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
translation tables U جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
search results U نتیجه های جستجو
total search result U مجموع نتیجه جستجو
Other Matches
linear U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
searchingly U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches U روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
backwards U جستجو برای دادهای که در محل نشانه گرد قرار دارد یا در انتهای فایل است و جستجو تا ابتدای فایل
distributes U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distributing U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
distribute U سیستم پایگاه داده ها که داده آن در کامپیوترهای مختلف ذخیره شده است ولی جستجو در آن مشابه جستجو در یک محل انجام میشود
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
to be a foregone conclusion <idiom> U نتیجه حتمی [نتیجه مسلم] بودن
foregone conclusion U نتیجه حتمی نتیجه مسلم
searchingly U جستجو
inquisition U جستجو
searches U جستجو
quests U جستجو
on the lurk U در جستجو
look up U جستجو
inquisitions U جستجو
prowls U جستجو
prowling U جستجو
prowled U جستجو
prowl U جستجو
hunt U جستجو
hunted U جستجو
hunts U جستجو
investigations U جستجو
investigation U جستجو
quest U جستجو
right of search U حق جستجو
research U جستجو
researched U جستجو
rummages U جستجو
rummaging U جستجو
query U جستجو
researches U جستجو
probe U جستجو
queries U جستجو
seek U جستجو
querying U جستجو
databases U جستجو
researching U جستجو
queried U جستجو
database U جستجو
seeking U جستجو
rummaged U جستجو
searched U جستجو
probes U جستجو
probed U جستجو
seeks U جستجو
search U جستجو
rummage U جستجو
searcher U جستجو کننده
hunt up U جستجو کردن
hunt for U جستجو کردن
hunt out U با جستجو یافتن
mouser U جستجو کننده
searching time U زمان جستجو
searchable U قابل جستجو
search string U رشته جستجو
search memory U حافظه جستجو
searchless U بدون جستجو
search key کلید جستجو
search cycle U چرخه جستجو
search and replace U جستجو و جایگزینی
seach U جستجو کردن
quester U جستجو کننده
scours U جستجو کردن
seeker U جستجو کننده
hunt after U جستجو کردن
seek U جستجو کردن
searchingly U جستجو کردن
scour U جستجو کردن
mouse U جستجو کردن
searches U جستجو کردن
ransacked U جستجو کردن
ransacking U جستجو کردن
ransacks U جستجو کردن
search U جستجو کردن
mouses U جستجو کردن
seeking U جستجو کردن
seeds U جستجو کردن
seed U جستجو کردن
to hunt up U جستجو کردن
seeks U جستجو کردن
disquisition U تحقیق جستجو
corrective maintenance U عمل جستجو
searchers U جستجو کننده
elimination U در حین جستجو
searched U جستجو کردن
to smell about U جستجو کردن
to rummage U جستجو کردن
search results U نتایج جستجو
track down <idiom> U جستجو کردن
to browse through U جستجو کردن
to search U جستجو کردن
to search after U جستجو کردن
to scratch about U جستجو کردن
ransack U جستجو کردن
surveillance U جستجو کردن
snook U جستجو کردن
scoured U جستجو کردن
to feel after any thing جستجو کردن
wild goose chase <idiom> U ناامیدانه جستجو کردن
HTTPD U تصدیق و جستجو باشد
had searched U اگر جستجو میکردید
snooker U بوکش جستجو کننده
go through <idiom> U جستجو وکنکاش کردن
fibonacci search U جستجو فیبو ناجی
exhaustive search U جستجو هر رکورد در پایگاه
to grub about U جستجو کردن [برای]
to grub U جستجو کردن [برای]
seek U جستجو برای یافتن
average seek time U مدت متوسط جستجو
seeking U جستجو برای یافتن
to sift through something U با زیر و رو جستجو کردن
tracer U طراح جستجو کننده
global search and replace U جستجو و جایگزینی سراسری
traceable U جستجو کردنی یافتنی
tracers U طراح جستجو کننده
to make r. after something U چیزی را جستجو کردن
to hunt out U جستجو کردن ویافتن
to search U گشتن [جستجو کردن]
seeks U جستجو برای یافتن
to prospect [for] U جستجو کردن [برای]
grub U زمین کندن جستجو کردن
grubbed U زمین کندن جستجو کردن
searched U جستجو برای یک موضوع داده
search and clear U جستجو و پاک کردن دشمن
grubs U زمین کندن جستجو کردن
search U جستجو برای یک موضوع داده
searchingly U جستجو برای یک موضوع داده
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
searches U جستجو برای یک موضوع داده
to dig up U با به هم زدن [جستجو کردن] از خاک در آوردن
They searched the whole town . U تمام شهر را گشتند ( جستجو کردند )
inscrutably U چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
to seek somebody out U جستجو برای پیدا کردن کسی
omission factor U تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند
browsed U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
match U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
matches U جستجو در پایگاه داده برای اطلاع مشابه
scavenging U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون اجازه
browses U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
browse U جستجو و دستیابی به پایگاه داده بدون مجوز
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
area U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
areas U جستجو برای داده خاص در بخشی از حافظه یا فایلها
head-hunting <idiom> U جستجو کردن برای یافتن شخصی شایسته ولایق
factors U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
dichotomizing search U روش جستجو سریع برای استفاده از لیست داده ها.
factor U در حین جستجو بخشی از داده که استفاده نشده است
seek U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
global U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
seeking U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
occidentalist U کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
globally U تابع جستجو و جایگزینی پردازشگر کلمه در یک متن یا فایل کامل
seeks U بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
WAIS U سیستمی که به کاربر امکان جستجو اطلاعات ذخیره شده در اینترنت میدهد
trapdoor U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
trapdoors U روش وارد شدن به سیستم برای تغییر داده یا جستجو یا کلاهبرداری
search U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
to frisk [a person] U دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر]
searched U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searches U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
searchingly U فرآیند جستجو و مشخص کردن یک حرف یا کلمه یا بخشی از داده در متن یا فایل
snoops U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snoop U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
snooped U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
hunter killer U نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
snooping U بدنبال متخلفین قانون گشتن مخفیانه تحقیقات بعمل اوردن جستجو کننده
orbiting U در رهگیری هوایی یعنی درحال چرخش یا دور بزنید وهدف را جستجو کنید
outcome U نتیجه
abortive U بی نتیجه
outcomes U نتیجه
inconsequent U بی نتیجه
inconseqential U بی نتیجه
inconsecutive U بی نتیجه
in the sequel U در نتیجه
sequela U نتیجه
thanks U در نتیجه
whereupon U که در نتیجه ان
sequent U نتیجه
sequitur U نتیجه
thanks to..... U در نتیجه
to no purpose U بی نتیجه
resultful U پر نتیجه
outgrwth U نتیجه
of no issue U بی نتیجه
issueless U بی نتیجه
ineffetual U بی نتیجه
indeterminate U بی نتیجه
consequence U نتیجه
consequences U نتیجه
run into <idiom> U نتیجه
effectless U بی نتیجه
eduction U نتیجه
resulting U نتیجه
Recent search history Forum search
2New Format
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1The outright abolition of the death penalty.
1the result is a flow of emotions from joy to guilt
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1محمد حسین صحرائی
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
3It is acidic and its concentration is in continual flux as a result of its utilization by aquatic plants in photosynthesis and release in respiration of aquatic organisms.
0shmoralizing
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com